|
توی راه برگشت ، اتوبوس 8 حال و هوای دیگه ای داشت ، هر کسی به دنبال دفترچه بود تا اون رو دست به دست بین بچه ها بچرخونه و از همه برای خودش یادگاری جمع کنه ، دفترچه که چه عرض کنم ، اسکناس هم رو می کردن تا حداقل دست نوشته ای از بچه ها داشته باشن ، اما متاسفانه من از این کار جالب جا ماندم اما حالا که این وبلاگ بوی دفتر چه خاطرات گرفته از همه اتوبوس هشتی ها می خوام تا برام یکی از خاطرات راهیان نور یا حس و حالشون یا هرچیزی رو که دوست دارن برام بنویسن ...
منتظر نوشته ها یا بهتر بگم دل نوشته های گرمتون هستم ...... یا علی
خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .
نظرات شما عزیزان:

پاسخ: ممنونم .

دلم ميخواد دوباره دعوت بشم...... ...
پاسخ:انشاا... همه با هم بریم کربلا
برچسبها: